فردا آرمان اعدام خواهد شد / درخواست پرویز پرستویی و احسان علیخانی از خانواده غزاله برای بخشش
آرمان با دختری به نام غزاله در ترکیه آشنا می شود و در سال 92 او را به قتل می رساند. روز چهارشنبه یازدهم دی حکم قصاص آرمان اجرا خواهد شد.
پایگاه خبری خبر فوری (khabarfoori.com)
دیشب در فضای مجازی پستی دست به دست میچرخید با عکس پسری جوان به نام آرمان. در این پست که مردم و هنرمندان خواهان و خواستار بخشش آرمان از قصاص بودند، ماجرای قتلی قدیمی پشت پرده بود.
مسئله حیاتی این است که این پسر جوان بخاطر قتل غزاله قرار است چهارشنبه فردا اعدام شود، خانواده این جوان نامه خداحافظی با پسرشان را منتشر کرده اند و هنرمندان نیز عکس آرمان را در صفحه های رسمی خود گذاشته اند و خواستار نجات آرمان از قصاص شدهاند.
نامه خداحافظی پدر و مادر آرمان
متن زیر نامه خداحافظی پدر و مادر آرمان است .
سلام دوستان و همراهان گرامی
دستبوس تک تک عزیزان همراه هستیم.
متاسفانه آرمان ما دیگر سحرگاه ۴ شنبه را نخواهید دید.
پسری که تا لحظه آخر کلمه ای درشتی نکرد و تا آخرین نگاه معصومیت خودش رو حفظ کرد.
او دیگر نخواهد بود و ما قراره آخرین دیدار رو باهاش داشته باشیم.
کدوم پدر و مادر میتونه تو چشم بچه اش نگاه کنه و بگه بابا خداحافظ، این آخرین نگاهه...
این آخرین آغوشه، این آخرین بوسه هست، این آخرین لمسه و این آخرین حس نفس گرمته....
کاشکی سهم آخر قسمت ما بود نه فرزندمون....
این موقع است که ناباورانه پدر ومادر به پروردگارش میگه کاشکی
فرزندمون تو سانحه میمرد نه ذره ذره، نه با انتظار ...
خدایا قسمت میدیم لبخند مصنوعی و تلخ آخر و موقع آخرین وداع با فرزند که تلخ ترین رخداد زندگی یک پدر و مادره نصیب هیچ کسی حتی بدترین بندگانت نکن....
آرمانی منتظر ما باش... زود میام پیشت....
مامان کاترین بابا کامیار
سلام دوستان و همراهان گرامی
دستبوس تک تک عزیزان همراه هستیم.
متاسفانه آرمان ما دیگر سحرگاه ۴ شنبه را نخواهید دید.
پسری که تا لحظه آخر کلمه ای درشتی نکرد و تا آخرین نگاه معصومیت خودش رو حفظ کرد.
او دیگر نخواهد بود و ما قراره آخرین دیدار رو باهاش داشته باشیم.
کدوم پدر و مادر میتونه تو چشم بچه اش نگاه کنه و بگه بابا خداحافظ، این آخرین نگاهه...
این آخرین آغوشه، این آخرین بوسه هست، این آخرین لمسه و این آخرین حس نفس گرمته....
کاشکی سهم آخر قسمت ما بود نه فرزندمون....
این موقع است که ناباورانه پدر ومادر به پروردگارش میگه کاشکی
فرزندمون تو سانحه میمرد نه ذره ذره، نه با انتظار ...
خدایا قسمت میدیم لبخند مصنوعی و تلخ آخر و موقع آخرین وداع با فرزند که تلخ ترین رخداد زندگی یک پدر و مادره نصیب هیچ کسی حتی بدترین بندگانت نکن....
آرمانی منتظر ما باش... زود میام پیشت....
مامان کاترین بابا کامیار
حمایت احسان علیخانی از نجات آرمان
حمایت آریا عظیمی نژاد از نجات آرمان
ماجرای جنجالی قتل غزاله چیست ؟
آرمان، جوان متهم به قصاص در زندان رجاییشهر در دانشگاه سراسری قبول شد. این خبری بود که از سوی مسئولان اداره کل زندانهای استان تهران رسانهای شد.
براساس اعلام مصطفی محبی، مدیرکل زندانهای استان تهران این جوان ٢٤ ساله که بیش از ٥ سال را در زندان رجاییشهر به سر برده، در آزمون کارشناسیارشد سال ٩٧ موفق شد در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیتمدرس در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شود.
مشخص شد این جوان که به اتهام قتل دختر جوانی به قصاص محکوم شده، در زمان ارتکاب به جرم و دستگیری از سوی پلیس مدرک دیپلم داشت که در این مدت با روحیه بالا و پشتکار عجیبی موفق به اخذ مدرک کارشناسی کامپیوتر شده است و سال 97 با شرکت در آزمون کارشناسیارشد رتبه خوبی را کسب کرد و درنهایت در رشته مهندسی پزشکی پذیرفته شد.
اما به زندان افتادن این پسر جوان و حکم قصاص او مربوط به جنایتی عجیب است که هیچ وقت پیکر مقتول در این پرونده کشف نشد و متهم این پرونده هم چندبار در اظهاراتش مدعی شد که این جنایت کار او نبوده است.
با این همه، اما همه مستندات و مدارک نشان میدهد که «الف-ع» تنها متهم این پرونده و عامل مرگ دخترجوان بوده است.
بر اساس پیگیریها از مسئولان دادسرای جنایی تهران مشخص شد «الف-ع» اواخر سال ٩٢ به اتهام قتل یک دختر ١٨ ساله به نام غزاله دستگیر و به قتل این دختر محکوم شده است، هرچند جسد این دختر جوان هیچ وقت پیدا نشد.
با این وجود، اما محکومیت این پسر جوان که در زمان ارتکاب به قتل کمتر از ١٨سال داشته، قطعی شده است.
با این وجود، اما محکومیت این پسر جوان که در زمان ارتکاب به قتل کمتر از ١٨سال داشته، قطعی شده است.
حمایت و درخواست نجات آرمان توسط پرویز پرستویی
آشنایی در آنتالیا جنایت در میرداماد
اما ماجرای این پرونده در اواخر اسفندماه سال ٩٢ کلید خورد.
اواسط اسفند ماه آن سال بود که پدر غزاله پس از ناپدید شدن عجیب دخترش به پلیس مراجعه کرد و آنها را در جریان این اتفاق قرار داد.
خداحافظی و خارج شدن از خانه برای رفتن به مطب یک پزشک آخرین تصویر خانواده غزاله از او بود.
خداحافظی و خارج شدن از خانه برای رفتن به مطب یک پزشک آخرین تصویر خانواده غزاله از او بود.
ناپدیدشدن مرموز این دختر جوان به سرعت در دستور کار پلیس و ماموران آگاهی قرار گرفت.
در روند تحقیقات و در بررسی آخرین تماسهای دختر جوان ماموران به پسر جوانی مشکوک شدند که غزاله قبل از ناپدیدشدن چندباری با او تماس گرفته بود.
در همان مراحل ابتدایی بازجویی صحبتهای ضدونقیض پسر جوان، ماموران را بیش از پیش مشکوک کرد و درنهایت با بررسیهای بیشتر مشخص شد که متهم جوان آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است و درنهایت در مراحل بازجویی پسر جوان لب به اعتراف گشود و به رابطه دوستی که بین او و غزاله شکل گرفته بوده، اعتراف کرد.آشنایی غزاله و پسر جوان از آنتالیای ترکیه آغاز شده بود. این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند.
در روند تحقیقات و در بررسی آخرین تماسهای دختر جوان ماموران به پسر جوانی مشکوک شدند که غزاله قبل از ناپدیدشدن چندباری با او تماس گرفته بود.
در همان مراحل ابتدایی بازجویی صحبتهای ضدونقیض پسر جوان، ماموران را بیش از پیش مشکوک کرد و درنهایت با بررسیهای بیشتر مشخص شد که متهم جوان آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است و درنهایت در مراحل بازجویی پسر جوان لب به اعتراف گشود و به رابطه دوستی که بین او و غزاله شکل گرفته بوده، اعتراف کرد.آشنایی غزاله و پسر جوان از آنتالیای ترکیه آغاز شده بود. این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند.
پسر جوان با وجود اینکه چندماهی از غزاله کوچکتر بود، به او علاقهمند شد و حتی چندباری پیشنهاد ازدواج را با غزاله مطرح کرد، اما دختر جوان با این خواسته مخالف بود.
او میخواست برای ادامه تحصیل به خارج کشور برود، به همین دلیل هم از پسر جوان خواست تا این رابطه را فراموش کند.
او میخواست برای ادامه تحصیل به خارج کشور برود، به همین دلیل هم از پسر جوان خواست تا این رابطه را فراموش کند.
اما ارتباط آنها بهطور کامل قطع نشد، تا اینکه یک روز «الف-ع» از نبود پدر و مادر پزشکش در خانه استفاده کرد و از غزاله خواست به خانه آنها برود: من وقتی دیدم کسی در خانه نیست، غزاله را به خانه دعوت کردم.
اما او وقتی به خانهمان آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند، خیلی عصبانی شدم، بین ما مشاجره لفظی درگرفت و وی را هل دادم، سرش به جایی خورد، سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به او زدم. آنجا بود که متوجه شدم غزاله نفس نمیکشد.
پسر جوان آشفته و هراسان پیکر بیجان غزاله را داخل چمدان بزرگی قرار داد و بعد آن را به سطل زباله خیابان میرداماد انداخت، سپس به خانه بازگشت و سعی کرد همه آثار جرم را از بین ببرد.
پسر جوان آشفته و هراسان پیکر بیجان غزاله را داخل چمدان بزرگی قرار داد و بعد آن را به سطل زباله خیابان میرداماد انداخت، سپس به خانه بازگشت و سعی کرد همه آثار جرم را از بین ببرد.
جسد غزاله هیچگاه کشف نشد
اما پسر جوان خیلی زود از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شد. درواقع دستپاچگی قاتل راز این جنایت را فاش کرد.
در بررسیهای دقیق و تطبیق نمونه «DNA» به دست آمده از قطرات خون بهجامانده در محل جرم مشخص شد که غزاله در همان خانه مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.
در ادامه بازرسی از محل جنایت میله بارفیکسی که پسر جوان با آن ضرباتی را به مقتول وارد کرده بود، کشف شد و آثار به جامانده بر روی میله هم اظهارات اولیه پسر جوان را تایید میکرد.
در ادامه بازرسی از محل جنایت میله بارفیکسی که پسر جوان با آن ضرباتی را به مقتول وارد کرده بود، کشف شد و آثار به جامانده بر روی میله هم اظهارات اولیه پسر جوان را تایید میکرد.
با این وجود، متهم جوان در روند رسیدگی به این پرونده و بهخصوص در جلسه دادگاه ضمن رد اظهارات قبلی خود، روایت دیگری از این حادثه مطرح کرد.
او در برابر قاضی با بیگناه دانستن خود در این حادثه مدعی شد: غزاله وقتی از پلههای خانهمان پایین رفت، همین که خواستم در ورودی آپارتمان را ببندم، ناگهان صدای جیغش را شنیدم، وقتی در را باز کردم، دیدم او از پلهها سقوط کرده است. هر چه صدایش زدم، جواب نداد.
ترسیده بودم با زحمت او را به خانه بردم.از ترس پدر و مادرم غزاله را داخل چمدان جاسازی کردم و او را از خانه بیرون بردم تا کسی متوجه نشود و بعد هم جسد غزاله را در سطل زباله رها کردم.، اما جسد این دختر جوان با وجود تلاش ماموران هیچ گاه پیدا نشد.
در مقابل، اما خانواده غزاله خواهان اشد مجازات و قصاص قاتل دخترشان بودند.درنهایت دادگاه با توجه به مستندات موجود و بررسی نمونه «DNA» و سایر مدارک حکم به قصاص این پسر جوان داد.
او در برابر قاضی با بیگناه دانستن خود در این حادثه مدعی شد: غزاله وقتی از پلههای خانهمان پایین رفت، همین که خواستم در ورودی آپارتمان را ببندم، ناگهان صدای جیغش را شنیدم، وقتی در را باز کردم، دیدم او از پلهها سقوط کرده است. هر چه صدایش زدم، جواب نداد.
ترسیده بودم با زحمت او را به خانه بردم.از ترس پدر و مادرم غزاله را داخل چمدان جاسازی کردم و او را از خانه بیرون بردم تا کسی متوجه نشود و بعد هم جسد غزاله را در سطل زباله رها کردم.، اما جسد این دختر جوان با وجود تلاش ماموران هیچ گاه پیدا نشد.
در مقابل، اما خانواده غزاله خواهان اشد مجازات و قصاص قاتل دخترشان بودند.درنهایت دادگاه با توجه به مستندات موجود و بررسی نمونه «DNA» و سایر مدارک حکم به قصاص این پسر جوان داد.
البته به دلیل اینکه متهم در زمان قتل ٧ روز به ١٨سالگیاش مانده بود، تیم قضائی را بر آن داشت تا طبق ماده قانونی حمایت از مجرمان ١٨ ساله، آرمان را در اختیار کمیسیون پزشکیقانونی قرار دهند تا رشد عقلی او در زمان جنایت تایید شود.
این کمیسیون هم روز ٢٧ آبان ماه ٩٣ جلسهای تشکیل داد و درنهایت اعلام کرد اختلال روانی که قوه تشخیص متهم را سلب کرده باشد، در زمان جنایت و معاینه فعلی به دست نیامده است.
با این وجود، هنوز حکم قصاص این پسر که الان وارد ٢٤سالگیاش شده است، اجرا نشده و او در این مدت علاوه بر اخذ مدرک مهندسی کامپیوتر در زندان موفق شد در کنکور ارشد سالجاری در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیتمدرس پذیرفته شود.
این کمیسیون هم روز ٢٧ آبان ماه ٩٣ جلسهای تشکیل داد و درنهایت اعلام کرد اختلال روانی که قوه تشخیص متهم را سلب کرده باشد، در زمان جنایت و معاینه فعلی به دست نیامده است.
با این وجود، هنوز حکم قصاص این پسر که الان وارد ٢٤سالگیاش شده است، اجرا نشده و او در این مدت علاوه بر اخذ مدرک مهندسی کامپیوتر در زندان موفق شد در کنکور ارشد سالجاری در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیتمدرس پذیرفته شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر