مروری کلی بر سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان
تهدید کودک و نوجوان ایرانی با سلاحی به نام سینمای کودک و نوجوان
سینماپرس: شدت و گستره حضور روابط جنسی و انگاره سازی از روابط عاشقانه میان دختران و پسران، آن هم به عنوان بستر تعلیق درام در عموم آثار و تولیدات سینمایی از آنچنان ظرفیت مخربی برای کودکان و نوجوانان برخوردار است که قطعا اختلال پرخاشگری (Aggression) تنها نمودی بسیار کوچک از بروز آسیب های آن به شمار خواهد آمد!
شمس الدین حمیدیان/ بلوغ (Puberty) عنوانی جامع برای مرحلهای از رشد انسان میباشد که تحت عنوان پایان کودکی شناخته می شود. مرحله ای که دگرگونیهایی در اندام و احساسات و اندیشه کودک پدیدار گردیده و مجموع این دگرگونی ها سبب می شود تا انسان از مرحله کودکی فاصله گرفته و دوره جدیدی از زندگی خود را تجربه کند که همراه با فعال شدن غدههای جنسی می باشد. دوره ای ویژه که با افزایش ترشح هورمون و در نتیجه تحریکهای غیرارادی نسبت به جنس مخالف همراه بوده و اسباب گذار از کودکی و رسیدن به جوانی و بزرگسالی را موجب می شود. دوره ای به شدت حساس که نحوه گذار از آن در قاعده یک ملت، آینده یک اجتماع و تمدن را تعیین و مشخص می سازد.
از این جهت می توان بلوغ را به عنوان شاخصه دوران نوجوانی (Adolescence) معرفی نمود ... شاخصه ای بسیار حساس که مقطع گذار از دوران کودکی (Childhood) و رسیدن به دوران جوانی (Youth) را شامل شده و در تمامی جوامع از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و به تبع همین اهمیت است که ضوابط تربیتی گوناگونی توسط حاکمیت های مختلف برای این مقطع بسیار حساس پیگیری می شود. ضوابطی که برپایه سبک زندگی و هنجارهای نهادینه در آن اجتماع تببین شده و از کامل بودن و جامعیت خاصی به منظور تربیت یک نسل اجتماعی در هر سرزمین و تمدنی برخوردار می باشد.
البته باید توجه داشت که سن رسیدن به بلوغ در جوامع متفاوت است و از این جهت است که بلوغ میتواند در بازه ای ده ساله و از میانگین سنی ۹ تا ۱۹ سالگی اتفاق بیافتد. با این همه متوسط سن بلوغ در دختران از ۸ تا ۱۲ سالگی است و پسران یک یا دو سال بعد از آن به سن بلوغ میرسند و این در شرایطی است که شروع سن بلوغ به معنی آغاز دوران نوجوانی را می بایست شامل سه مقطع بلوغ جسمی و بلوغ عقلی و بلوغ اجتماعی دانست. سه مقطعی که عبور از آن به معنی ورود به دوران جوانی می باشد و عموما دو عامل تهدید کننده برای این دوران گذار شناخته می شود که نخست از این عوامل بلوغ زودرس بوده و دیگری گذر از دوران نوجوانی مبتنی بر آموزه های سبک زندگی غیر بومی و وارداتی می باشد.
بلوغ جسمی عنوان پدیده ای کاملا فیزیکی است که در انتهای مقطع کودکی و از سن ۱۰ تا ۱۲ سالگی آغاز و در انتهای دوران نوجوانی به نهایت کمال خود رسیده و در پایان این دوران است که بدن کودک تبدیل به بدن بزرگسال میشود.
بلوغ عقلی عنوان پدیده ای غیر فیزیکی است که در رفتار و کردار فرد ظهور پیدا نموده و از ابتدای دوران نوجوانی و تقریباً ۲ تا ۴ سال بعداز بلوغ جسمی آغاز می شود و اسباب داشتن انتظارات منطقی و معقول، عدم پافشاری بر افکار نادرست، تجزیه و تحلیل مسائل، انتخاب درست، مسؤولیت پذیری در قبال رفتار و کردار، کنترل زبان و ... را در فرد برای رسیدن به دوران جوانی پدید می آورد.
بلوغ اجتماعی آخرین گام برای گذار از دوران نوجوانی و رسیدن به دوران جوانی است. گامی ویژه که هویت اجتماعی (Identity) را برای فرد رقم زده و مبتنی بر آن مسئولیت پذیری اجتماعی را برای ایشان به ارمغان می آورد و عموما دو سال پس از آغاز بلوغ عقلی برای نوجوان موضوعیت پیدا می نماید.
اما نخستین تهدید بلوغ زودرس (Premature puberty) است که عموما به صورت یک پدیده کاراندامی و فیزیولوژیک (Physiologie) در دوران کودکی ظهور پیدا نموده و هر دو جنس پسر و دختر را شامل می شود. در این حالت، کودک زودتر از هم سالان خود به دوران نوجوانی میرسد و یا دوران نوجوانی را به سرعت پشت سر می گذارد و یا این دوران را به صورت نامتوازن طی می نماید. در این راستا شاخصه اصلی عدم توازن در طی این دوران حساس را می توان در غیر هم وزن بودن بلوغ جنسی و بلوغ عقلی مورد توجه قرار داد.
شایع ترین سن بلوغ زودرس در دختران قبل از هشت سالگی و در پسران ده تا یازده سالگی است. در این حالت، علایم بلوغ در کودک زودتر از هم سالانش ظاهر میشود. به طور قابل ملاحظهای مشخص میشود که کودک با افراد هم سن خود فرق دارد. به علاوه این که رشد سریع جسمانی در کودک دیده میشود اما تناسب ظاهری که در افراد بالغ طبیعی به چشم میآید، در این افراد دیده نمیشود. این در حالی است که تحقیقات نشان دهنده آن است که ۷۵ درصد این قبیل از کودکان از نظر هوشی با افراد هم سن خود تفاوتی ندارند.
سوای نظر از موضوع بلوغ زودرس که شرح و بسط آن مجال مخصوص به خود را طلب می کند؛ عامل تهدید کننده دیگر را می بایست تمرکز امور تربیتی نوجوانان مبتنی بر آموزه های سبک زندگی غیر بومی و وارداتی قلمداد نمود. آموزه هایی که با ابزارهای نوین رسانه ای و بالاخص به واسطه صنعت فیلمسازی در میان جوامع مختلف بسط داده می شوند.
از زمانی که هالیوود با رونمایی از شرلی تمپل (Shirley Temple)، به صورت دختربچه ای با لباس و آرایش زنانه، به حوزه ی الگوسازی برای کودکان و نوجوانان وارد شد، این گروه سنی جایگاه منحصر به فردی جهت پیاده سازی اهداف و برنامه های بلند مدت و آخرین نسخه ی سبک زندگی مد نظر اربابان رسانه پیدا کرد و این در حالی بود که کودکان از یکسو به علت خصوصیات ذاتی شان و از سوی دیگر مبتنی بر آموزش هایی که سینما در طول زمان به آنها داد، پذیرای الگوهای طراحی شده توسط این رسانه بوده و به سهولت می توان نتیجه ی این فرایند اثرگذاری رسانه ای را در کودکان و نوجوانان به شکل تغییر مدل زندگی و تقلید از سبک پوشش، گفتار و رفتار بازیگران و در کل شبیه کردن خود به کاراکترهای مورد علاقه مشاهده کرد.
اثرپذیری بالای کودکان و نوجوانان باعث شد تا صنعت سینما برای نابود کردن و هضم فرهنگ های بومی و تسخیر نرم سایر جوامع در دراز مدت به ابزارعی کارآمد مبدل گردد. ابزار رسانه ای قدرتمندی که که می توانست پیام خود را در قالب موجه سبک زندگی غربی و با تمرکز بر سبک زندگی آمریکایی به جوامع مختلف حقنه نموده و از این مسیر با تمرکز بر دوران نوجوانی، مقدمات فروپاشی فرهنگی و تسلیم شدن کشورهای مختلف را در آینده تمدنی ایشان فراهم کند، کشورهایی که در ظاهر استقلال فیزیکی دارند اما در باطن قلب و فکر جوانان آینده ساز ایشان به تسخیر سبک زندگی غربی درآمده و دچار بی هویتی شده و رسما به مستعمره های فکری و فرهنگی تمدن های بیگانه مبدل شده اند.
مرور کلی سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به وضوح نشان می دهد که چگونه این دو عامل تهدید کننده در صنعت سینمای ایران غالب گردیده و سینمای کودک و نوجوان را به صورتی کاملا بومی سازی شده در خدمت بسط و گسترش این عوامل تهدید کننده قرار داده است.
بر این اساس تمرکز افراطی تولیدات سینمای کودک و نوجوان بر تصویرسازی های جنسی و ایجاد بسترهای تعلیق در روایت های داستانی این قبیل از تولیدات، حول روابط و تمایلات جنسی دختر و پسری را می بایست یکی از مخرب ترین اقداماتی قلمداد نمود که به تشدید بلوغ زودرس در میان کودکان و نوجوانان منجر گردیده و سبب می شود تا این تهدید شاخص به صورتی کیان برانداز اقدام به سلب آرامش روحی کودک نموده و منشاء ایجاد انواع مشکلات جسمی و روانی در نسل آینده سازان ایران اسلامی گردد.
پس باید توجه داشت که شدت و گستره حضور روابط جنسی و انگاره سازی از روابط عاشقانه میان دختران و پسران، آن هم به عنوان بستر تعلیق درام در عموم آثار و تولیدات سینمایی از آنچنان ظرفیت مخربی برای کودکان و نوجوانان برخوردار است که قطعا اختلال پرخاشگری (Aggression) تنها نمودی بسیار کوچک از بروز آسیب های آن به شمار خواهد آمد و متاسفانه این مهم با تمامی مستندات علمی و پژوهشی خود، امروزه به یکی از مغفول ترین موضوعات در امر سیاست گذاری فیلمهای کودکان و نوجوانان مبدل گردیده است.
بر این اساس غفلت از جوانب تهدید کننده بلوغ زودرس و ندانستن بدیهیات آموزشی مورد نیاز به منظور هدایت بلوغ جسمی و بلوع عقلی و بلوغ اجتماعی در گروه سنی نوجوانان و همچنین نداشتن نگرش تربیتی جامع و متوازن به منظور راهبری این سه گام بالغ شدن از کودکی به جوانی که در دوران نوجوانی رقم می خورد و ... سبب شد تا مخاطب فیلمهای کودکان و نوجوانان در جشنواره سیوسوم با تعداد قابل توجهی از تولیدات مبتذل و به شدت پُر ایرادی مواجه شود. تولیداتی که بعضا با ارتزاق از بودجه عمومی کشور به عنوان دارایی های مردم مسلمان ایران تهیه شود. تولیداتی که برخی متاسفانه از کارکردی کیان برانداز تمدنی برخوردار بوده و رسما به عنوان عامل تهدید کننده عاقبت بخیری آینده سازان ایران اسلامی عمل می نمایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر